به گزارش شهرآرانیوز؛ بر اساس مطالعهای با رویکرد زیباییشناسی فمینیستی، هر عنصر زنانه در نقاشیهای او نمادی است که مفاهیمی والا مانند فداکاری، عشق الهی و مقاومت را منتقل میکند. بینش استاد توام با نمادگرایی عمیق و معنویتمحور نسبت به زن است، زیرا هنر شرق را مملو از معنا میداند و با احیا و بازآفرینی آن، زن را در جایگاهِ والای معنوی قرار میدهد.
«پویایی و حرکت»، برخلاف نگارگری سنتی که زنان را ایستا تصویر میکرد، زنان فرشچیان «در چرخشهای پرانرژی و خطوط سیال» حضور دارند. این ویژگی در تابلوی «شمس و مولانا» مشهود است، جایی که چرخشهای رقصنده مولانا و شمس، با انحنای لباسهای زنانه هماهنگ شده و فضایی روحانی خلق میکند. «رنگ بهمثابه زبان احساس» و استفاده از «رنگهای ارغوانی و طلایی» در پوشش زنان (مثل «عصر عاشورا»)، همزمان هم بر تقدس تاکید میکند و هم حس اندوه را عمق میبخشد. این رنگها از محدودههای نمادین سنتی فراتر رفته و بیانگر عواطف انسانی هستند.
«عاشورا و نقش زن به عنوان نگهدارنده حرمت» در شاهکار «عصر عاشورا»، زنان «چارچوبساز فضای مرثیه» هستند. صورتهای پنهانشده آنها تحت چادرهای ارغوانی، با دستهای آشکار و بدنهای خمیده، «سوگ خاموش» را روایت میکنند. صاحبنظران این اثر را نماد «تقدسِ گریههای بیتظاهر» میدانند که زینب (س) به عنوان محور دایرهای نمادین در مرکز تابلو جای دارد.
«تراژدی زندگی مدرن» در تابلوی «بودن و نبودن»، زن «نقطه اتصال مرگ و زندگی» است. حضور فرشته مرگ با جامی به شکل جمجمه، در کنار زنی که مشغول کار روزمره است، تقارنی دردناک از زندگی آمیخته با فناپذیری را نشان میدهد. این اثر زن را بهمثابه محمل تجربههای وجودی انسان معاصر بازمینمایاند.
منتقدان بینالمللی مانند «پروفسور رابرت هیلنبرند (دانشگاه ادینبرو) تاکید میکنند که زنان فرشچیان، «پل ارتباطی میان سنت ایرانی و هنر جهان» هستند. آنها عناصری مانند پوشش، حرکات موزون و نقشهای انتزاعی را نه به عنوان محدودیت، بلکه بهمثابه بخشی از زبان بصری منحصربهفرد او میدانند که هویت ایرانی را بدون تقلیل به اگزوتیسم شرقی بازمیتاباند. همچنین «فدریکو مایور» (مدیرکل سابق یونسکو) معتقد است زنان در آثار او «رویایی» نیستند، بلکه با نگاهی متفاوت به حقیقت انسانها تبدیل میشوند.
زن در دنیای فرشچیان، «تجلیگر هنر شرقی و مدرنیته انسانی» است. او با ترکیب «خطوط نرم و قدرتمند» و «رنگهای مواج»، زن را از قالبهای تاریخی آزاد کرده و به عنوان سوژهای مستقل در مرکز روایتهای حماسی، عرفانی و تراژیک قرار میدهد. این نگاه، از یکسو ریشه در سنتهای نگارگری هرات و عباسی دارد و از سوی دیگر، با شکستن قالبهای ایستای گذشته، زن را به نمادی جهانشمول از زیبایی معنوی تبدیل میکند. نکته ثقل سبک فرشچیان آنکه نه گل را نقاشی میکند، بلکه عطر آن را حس میکند؛ زن در آثارش نه موضوع دیداری، بلکه «حامل تجربهای وجودی» است که با اندوه، عشق و تقدیس آمیخته شده است.
منبع: روزنامه اعتماد